قطره و دریا از مجموعه مثنویــــــــــــــات
جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۷:۳۴ ب.ظ
مِی، که به ما داده ز جامِ اَلست
گفته :گذرکن ز خود و هرچه هست
قطره به دریا چو رسددر طریق
نام و نشانش شده دریا رفیق
ما همه اوییم، ولی ذره ها
دور ز وحدت شده از هم جدا
توش و تن خود بده تو سوی او
غرقه شو ای قطره به دریای هو
ما سخن از غیر نگوییم هوش
تا خُم میخانه بیآید به جوش
چند ز شیرازی و رومی سخن
خیز و ببین سِیر در این انجمن
از دو جهان هیچ ندانم کنون
عقل بدادم گروِ این جنون
من به یقین آمده ام هیچ نیست
طالب و مطلوب و طلب، هم یکیست
نور رُخ دوست در این جان و پوست
عقل،که باشد به ره کوی دوست
باز نوای سخن از حلقِ هیچ
هیچ بگو هیچ بگو هیچ هیچ ه ی چ
از تلگرام ادب و عرفان استاد شجاعی
- ۹۹/۰۳/۳۰
زیبا بود